-
و ما نیز آنها بودیم
شنبه 27 فروردینماه سال 1390 08:54
از خلوتشان نگفتم چراکه هر کس در خلوت خود آن گونه است که تمنا دارد و ما نیز . . . ازطعامشان نگفتم . چرا که شراب و طعام هر کس به قدر بضاعت و بینش اوست و ما نیز . . . از آن چه که می پوشند نگفتم. " چرا که هر کس که خود را به قومی شبیه سازد از همان گروه است " و ما نیز . . . . . . . و تنها از چیزی گفتم که در آن ،...
-
سووشون
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 09:32
در ایام عید خوندن کتاب سووشون رو شروع کردم و امروز تمومش کردم. اگه بگم توی این مدت با این کتاب در باغ زری و یوسف (شخصیت های اصلی داستان) در شیراز و در آن شرایط اجتماعی، سیاسی زندگی کردم، غلو نکردم. توی فضایی که برای رسیدن به آزادی بی شباهت به اوضاع الان ایران نیست. بخش های زیادی از این کتاب من رو تکون داد. عشق...
-
این هنر زندگی کردن است...
چهارشنبه 11 اسفندماه سال 1389 08:42
یک نکته را به خاطر داشته باش، هرگز زمانی که حال و هوای مسموم بر تو غلبه کرده کاری انجام نده، فقط صبر کن و بگذار که آن سم به غیر خود تو تبدیل شود. این یکی از قوانین و اصول زندگیست که همه چیز مدام در حال تغییر به غیر خود است . مرد خصلت زنانه و زن خصلت مردانه پیدا می کند. هر کس دچار تغییرات ادواری میشود. آدم بد، خوب...
-
تفاوتها
شنبه 7 اسفندماه سال 1389 12:20
در پی کسی باشید که شما را محض خاطر تفاوتهایتان دوست بدارد، نه به رغم آنها. اگر چنین کسی را یافتید، عشق مادام العمر خود را پیدا کرده اید. خوشبختانه همگی ما موجودات منفردی هستیم که از بسیاری لحاظ به هم شبیهیم، با این وجود از بعضی لحاظ هم با هم متفاوتیم. همین تفاوتهاست که هویت ما را می سازد و راستای رشد و دگرگونی ما را...
-
شوق کودکانه
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 11:50
اشخاص بالغ به بچه ها حسادت می کنند. بچّه ها به طور طبیعی در برابر هر چیزی شیفته و کنجکاو به نظر می رسند. اغلب ما می توانیم احساسات دوران کودکیمان را به خاطر بیاوریم. چه کسی می تواند زمانی را که می توانست ساعتی روی چمن لم بدهد و مجذوب حرکت حشره ای باشد که در زمین فرو می رفت یا شمایل ابری را که از بالا دست عبور می کرد...
-
نقد
یکشنبه 1 اسفندماه سال 1389 12:29
از تناقضهای عشق این است که اغلب، کسانی را که بیشتر دوست داریم، بیشتر می آزاریم. پیوسته در حال تصحیح کردن خطاهایشان، سبک و سنگین کردن تصمیمهایشان و مبارزه با غرورشان هستیم. گاهی معیارهایی را برای ارزیابی آنها به کار می گیریم که حتّی بر خودمان هم روا نمی داریم. بد نیست بخواهیم آنها که دوستشان داریم بهترینها باشند، ولی...
-
هنر گوش دادن
پنجشنبه 21 بهمنماه سال 1389 12:22
بیشتر ما، اگر هم اهل گوش دادن باشیم، بد گوش می دهیم. چه بسیار بداقبالیها و دردها که ناشی از سوءتفاهمند، سوءتفاهم هایی که به دلیل عادتهای بد در گوش دادن عارض شده اند. زیانی که با احساس تنهایی، دل شکستگی، هدر رفتن وقت و آزار دیدن به آدمی می رسد، سنجیدنی نیست. ا مایلیم گزیده به گوش باشیم. در بهترین حالت فقط به نیمی از...
-
امروز پدیده ای شگفت انگیز است
پنجشنبه 23 دیماه سال 1389 10:24
فرداهای تو روشن است هم بدانسان که تو بنیاد می نهی و چون از گذشته ها به امروز سفر می کنی هرگز نیاز بدان نیست که تیرگی های ایام رفته را همراه خویش بری امروز پدیده ای شگفت انگیز است،سرشار توان و امکان تا زندگی را بدان پایه بنا کنی که آرزومندی امروز، سر آغاز بخت است اولین گام به راه های نو و دستی به سوی همبستگی های نوین...
-
دل یگانه پیامبر توست
دوشنبه 20 دیماه سال 1389 23:56
آن چه به راستی از زندگی تمنا داری در این جهان سراغ نتوانی کرد تمامی آن که مشتاقی و آرزومند نهفته به درون توست و دیگر هیچ کجا یافت می نشود در اعماق دل خویش جستجو کن وچون با تو راز گوید روشنی پیام را در پندارهای باطل مپیچ او یگانه پیامبر تست پیغام را دریاب که دل،تنها راه هموار است به جانب عشق و شادمانی وسرشاری آن چه در...
-
صبح بارونیه ما
یکشنبه 19 دیماه سال 1389 09:21
امروز صبح، از خونه تا شرکت با رزیتا زیر بارون قدم زدیم و بسیار صفا کردیم. نمی دونم کی دوباره میسر می شه. قدر لحظه ها رو باید دونست
-
رویاهایت را فرو مگذار
شنبه 18 دیماه سال 1389 08:48
در اندرون تو کسی است دنیایی ست و تو را یاری خواهد داد که خواستن را به شدن بدل کنی و نیرویی نهفته، که گامهایت را پیوسته به راه تواند برد پس خویشتن را آن گونه که می پسندی ترسیم کن و دست به کار آن چه باید و هر روز تنها گامی بردار، آرام و پرتوان در امتداد آن رویای دلپذیر آری گاه چنین شود که تداوم راه سخت و ناممکن آید رویا...
-
با تو این تن شکسته داره کم کم جون می گیره
چهارشنبه 15 دیماه سال 1389 09:29
ابی - ترانه با تو با تو انگار تو بهشتم با تو پر سعادتم من دیگه از مرگ نمی ترسم عاشق شهامتم من اگه رو حصیر بشینم اگه هیچ نداشته باشم با تو من مالک دنیام با تو در نهایتم من چقدر این شعرو دوست دارم. بوی قشنگی داره. برای دانلود اینجا رو کلیک کنید.
-
من چه سبزم امروز
شنبه 11 دیماه سال 1389 15:32
بعد از مدتها که از بلاگ دور بودم، موقعیتی پیش اومد تا کمی اینجا بنویسم. دوشنبه 6 دی ماه، تز ارشدم رو دفاع کردم. بعد از ماهها شل و سفت کردن و کار نکردن و تنبلی، دو ماه حسابی نشستم و با کمک های خیلی زیاد رزیتا، بالاخره کار رو جمع کردم و آماده شدم برای دفاع. مثل همیشه توی تمام این سختی ها و استرس ها، رزیتا کنارم بود و به...
-
آوازهای سرزمین خورشید
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 15:00
مشخصات ترانه دیار خوب من / ای دیار خوب من خواننده: محمد نوری شعر: محمد نوری ای دیار خوب من ، همیشه جاوید ای شکوه بی کران ، همیشه خورشید من زمین تشنه ام ، تویی تو باران من خزانی بی فروغ تویی تو بهاران ای طلوع بی غروب ، باران نوبهار به چشم من بتاب ، به وجودم ببار ای ترانه ی درود ، بر لب ما بمان تو صدای بودنی ، صدای...
-
دوست تقدیر گریز ناپذیر ما نیست
شنبه 10 مهرماه سال 1389 10:24
این مطلب رو توی یه ایمیل از یه دوست خیلی خوب دریافت کردم. (که بعدها باید بیشتر از او بنویسم) احساس نزدیکی زیادی با این نوع نگاه می کنم. دوست تقدیر گریز ناپذیر ما نیست. برادر، خواهر، پسر خاله و دختر عمو نیست که آش کشک خاله باشد. دوستی انتخاب است. انتخابی دو طرفه که حد و مرز و نوع آن به وسیله همان دو نفری که این انتخاب...
-
نگار من که به مکتب برفت و خط بنوشت .... بالاخره دفاع کرد
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 01:41
امروز یکی از زیباترین روزهای عمر من بود. روز دفاع سربلندانه ی رزیتا از پایان نامه ی کارشناسی ارشدش. بعد از تلاش طولانی مدت، مقاله دادن ها و توسعه ی الگوریتم های جدید و پیاده سازی نرم افزاریشون، پایان نامه نوشتن ها و دوباره نوشتن ها و استخراج چندباره ی مدل و ... تا استادش بالاخره رضایت بده و اجازه دفاع صادر کنه. شب...
-
بی تو نه با تو!
جمعه 22 مردادماه سال 1389 14:20
دو دریچه دو نگاه دو پنجره دو رفیق دو همنشین دو حنجره دو مسافر تو مسیر زندگی دو عزیز دو همدم همیشگی با هم از غروب و سایه رد شدیم قصه ی عاشقی رو بلد شدیم . . . من که فکر می کنم آخر قصه اینه تو چی فکر می کنی؟!
-
برخورد با مسائل
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1389 09:34
یکی از تفاوت های بزرگ من و رزیتا توی چگونه گی برخورد با مسائل و مشکلاتیه که بعضن یک عامل بیرونی دارند و خودمون اون مسئله رو ایجاد نکرده ایم. من معمولا یا اون قدر رادیکال عمل می کنم (احمدی نژادیسم)، که از پس اون مشکل چندها مشکل دیگه ایجاد می شه. مثلن می رم توی برجک طرف و یه حال گیریه اساسی می کنم. توی اون لحظه آرومم می...
-
سوم مرداد
سهشنبه 5 مردادماه سال 1389 14:08
تا چشم روی هم گذاشتیم، یه مرداد دیگه هم از راه رسید و در گوشی بهم گفت که یک سال دیگه بزرگتر شدم. خوش حالی نداره. بیشتر ترس داره چون به اندازه ی یک سال (سنی)، بزرگ نشده ام. (عقلی) ولی تجربیات قشنگی به دست آورده ام تو این یه سال. ارزشمند. بیشترشون از نوع چگونه گی برخورد با مشکلات بود. چون سالی که گذشت، سال آسونی بر من و...
-
دنیای این روزای من
یکشنبه 27 تیرماه سال 1389 15:47
یه ماهی می شه که زندگیم روح تازه ای گرفته و من خوشحالم. روزا هر وخ به خودم میام می بینم تو این فکرم که کی شب میشه و من دوباره می تونم بشینم پشت سازم و حالی ازش بپرسم. دوباره مث اون سالها از خونه مون نوای دل نشین سنتور بلند شده. رزیتا هم که تنبک می زنه. امیدوارم به زودی بتونیم هم نوازی کنیم. از این روزام خیلی راضی ام.
-
اینان هراسشان ز یگانگی ماست...
پنجشنبه 20 خردادماه سال 1389 11:52
باید تپیدن هر قلب اینک سرود، باید سرخی هر خون اینک پرچم، باید که قلب ما، سرود ما و پرچم ما باشد. باید در هر سپیدهی البرز نزدیکتر شویم. باید یکی شویم، اینان هراسشان ز یگانگی ماست... ای سرزمین من/ خسرو گلسرخی
-
کاشکی اسکندری پیدا شود
دوشنبه 17 خردادماه سال 1389 11:28
"کاوه یا اسکندر" موجها خوابیده اند ، آرام و رام طبل طوفان از نوا افتاده است چشمه های شعله ور خشکیده اند آبها از آسیاب افتاده است در مزار آباد شهر بی تپش وای جغدی هم نمی آید به گوش دردمندان بی خروش و بی فغان خشمناکان بی فغان و بی خروش آهها در سینه ها گم کرده راه مرغکان سرشان به زیر بالها در سکوت جاودان مدفون...
-
عزمتو بخورم که حسابی جزمه
سهشنبه 4 خردادماه سال 1389 16:17
قربون کائنات برم نمی شه ما یه تصمیم بگیریم، عزممون رو جزم کنیم، اراده کنیم، کمر همت ببندیم و از این حرفها و از در و دیوار واسه مون پیشنهادای وسوسه کننده ی تفریحات نرسه. بعد از عید ما اومدیم پنجشنبه جمعه هامون رو برنامه ریزی کردیم که بشینیم خونه و کد بزنیم و کار این پایان نامه ها و مقالات رو جلو ببریم. اون وخ، نشد یه...
-
من و این همه خوشبختی ...
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1389 09:05
دوباره شنبه صبح شده و موتور شیرینگ بچه ها روشن شده. (گودر رو عرض می کنم) کل جمعه تلاش می کنی تا آنرید رو صفر کنی، رفقا که می یان سر کار ، ایکی ثانیه استادش می کنن. :دی
-
به تو افتخار می کنم
جمعه 10 اردیبهشتماه سال 1389 13:43
حرفی برای گفتن نمی مونه عکسو ببینید منتظر روزهای آفتابی می مونیم. در کنار تو
-
یادش به خیر...
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 09:10
ما با یک پدیده ای مواجهیم ، که میاد تو تلویزیون ، زل میزنه توی دوربین و همین جوری دروغ میگه ! نقل به مضمون از مهندس میرحسین موسوی.
-
من و مدیریت زمان
چهارشنبه 25 فروردینماه سال 1389 18:47
سلام اصولا "مدیریت زمان" عبارتیه که هیچ وقت نتونسته با موفقیت کنار اسم من قرار بگیره. امسال داره قرار می گیره اولین کاری که کردم این بوده که از توی گودرم بیش از 90 تا سابسکریبشن که هر روز چک می کردم رو پاک کردم و مدتیه که روزانه، ده دوازده تا فید میاد برام، که همه شونم نیاز دارم و مفیده. قدم بعدی هم کم کردن...
-
با تو همه چی آرومه!
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 12:57
سلام عیدتون مبارک. تو سال جدید بهترین ها را برای همه آرزو دارم و امیدوارم که بتونیم امسال بیشتر داشته هامون را ببینیم و از خدا برای تک تک اونا تشکر کنیم. از اونجایی که امروز مصادفه با سالگرد ازدواجمون خواستم احساساتم را برای اولین بار از این کانال برای موسی منتقل کنم: موسای عزیزم با تمام وجود عاشقتم. هر روز زندگی با...
-
رفتیم تو چهار سال
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 12:14
سلام سال نو مبارک به خاطر نزدیک شدن به ددلاین پایان نامه هامون، سرمون حسابی شلوغه، یواشکی خیلی از عید دیدنی ها رو پیچوندیم و نشستیم خونه به کارا پرداختیم. خدا رو شکر که خوب پیشرفت داشتیم. یه سفر پنج روزه هم به اتفاق سه تا از دوستای خوبمون داشتیم که جاتون خالی بسیار خوش گذشت و سفر پرباری بود. گزارش سفر رو به زودی مکتوب...
-
تقدیم به همه ی زنان خوب سرزمینم
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1388 13:53
امروز هشتم مارس، روز جهانی زنه. امروز نه تنها بهونه ی خوبیه تا از مادر و همسرمون تقدیر کنیم؛ بلکه به نظر من می تونه فرصت خوبی باشه تا به روابطمون با اونها هم نگاه دوباره ای بندازیم؛ به اینکه چقدر در روابطمون آگاه هستیم و حواسمون جمعه که به این رابطه آسیب نزنیم. شخصا خیلی به این معتقدم که زن در آرامش مرد و تخلیه ی...